داستان جالبی وجود دارد دربارهٔ مردی که به سرعت و چهار نعل با اسبش می تاخت. این طور به نظر می رسید که جای بسیار مهمی می رفت. مردی که کنار جاده ایستاده بود، فریاد زد: «کجا می روی؟» مرد اسب سوار جواب داد: «نمی دانم، از اسب بپرس» این داستان زندگی خیلی از مردم است. آنها سوار بر اسب عادتهایشان می تازند، بدون این که بدانند کجا می روند. وقت آن رسیده است که کنترل افسار را به دست بگیرید و زندگیتان را در مسیر رسیدن به جایی قرار دهید که واقعاً می خواهید به آنجا برسید. کتاب «اثر مرکب» اثر دارن هاردی